دو مبارز که در آتش انتقام سوختند ....
.
.
برای دیدن عکس در اندازه بزرگتر ، روی آن کلیک بفرمایید
.
.
به نام نکو گر بميرم رواست
مرا نام بايد که تن مرگ راست
مرا نام بايد که تن مرگ راست
.
کریمپور شیرازی
غروب روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۲ در ميدان پادگان لشگر دو زرهی که اسارتگاه دکتر
مصدق ، دکتر فاطمی ، کربمپور شيرازی و بقيه قربانيان کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲
بود، مراسم چهارشنبه سوری شاهانه، با شرکت اشرف پهلوی و عليرضا
پهلوی انجام گرفت.
اينان کريمپور را از زندان بيرون کشيدند ، به دستور اشرف پيکرش را آلوده به نفت کردند مدتی او را به توهين و تمسخر گرفتند. پالانی بر پيکر وی نهادند ومجبور کردند که با چهاردست و پا راه برود. با افروختن آتش ، جشن منحوسشان را آغاز کردند. زندانی به هر سو می دويد و فرياد می زد شعلهء آتش همهء بدن او را فرا گرفته بود و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.
فردای آن روز او را در حالی که ديگر اميدی به زنده ماندنش نبود ، به بيمارستان ارتش منتقل کردند. در آنجا ، تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فرياد زد : والاحضرت اشرف مرا کشت ! اما دکتر ايادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت : ديوانه است ، هذيان می گويد.
شعبان جعفری ( قهرمان شاهنشاهی ) در مورد كریمپور شیرازی ، روزنامه نگار جسور دهه 3. مینویسد : « هیچی. اینم اونجا بود. اومدن به من گفتن و منم خودمو زدم به مریضی و رفتم تو بیمارستان. كریمپور رو آنجا دیدم و همونجا حسابش را رسیدم... آره حسابی حسابشو رسیدم بله... كسی نمیتوانست جلو ما را بگیره... آخه باور كن خانم، اونموقع من هر كاری می خواستم تو تهران بكنم، می تونستم. » ( ص 164 - 136 و 178 شعبان جعفری )
شعبان جعفری سردسته اوباش هوادار سلطنت در مصاحبه با هما سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن کریمپور شیرازی میگوید :
.
این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اونم یه آدم دهن لقی بود و به همه فحش میداد و سر و صدا میکرد. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا... گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه.
.
لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن.
.
این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اونم یه آدم دهن لقی بود و به همه فحش میداد و سر و صدا میکرد. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا... گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه.
.
لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن.
.
دوست عزیز این دو نفر رو باهم مقایسه نکن کریمپور شیرازی مردی بود که با قلم و اندیشه با استبداد مبارزه کردو معاذ کسی بود که با اسلحه با بربریت مبارزه کرد.
پاسخحذفهم میهن گرامی ، درود بر شما
حذفاگر متن روی عکس را بخوانید ، متوچجه میشوید که شباهت این دو چه بوده.
ولی برای آسان شدن کار شما ، خودم به شباهت این دو مبارز اشاره میکنم :
زنده یاد کریمپور شیرازی به فرمان و در برابر چشمان « اشرف پهلوی » ، زنده زنده سوزانده شد !
این خلبان اردنی هم ، به دست داعش و در برابر چشم جهانیان ، زنده زنده سوزانده شد !