۱۳۹۵ آذر ۳۰, سهشنبه
کوچه برلن !
کوچه برلن نام کوچهای قدیمی در تهران است.
دروازه جنوبی سفارت آلمان به این کوچه باز میشود و نام آن از نام پایتخت کشور آلمان ، « برلن » گرفته شده است.
دروازه جنوبی سفارت آلمان به این کوچه باز میشود و نام آن از نام پایتخت کشور آلمان ، « برلن » گرفته شده است.
این کوچه در مرکز شهر تهران در جنوب خیابان شاه آباد ، در میان خیابانهای لاله زار جنوبی و فردوسی واقع شده و دارای مغازههای مختلف برای پارچه و پوشاک ، بویژه لباس زیر و کالاهای دیگر است.
دستفروشان زیادی در این کوچه به فروش اجناس خود میپردازند. از قدیم جمعهبازار تهران در یک پارکینگ طبقاتی مجاور این کوچه دایر است.مردم تهران از ۵۵ ـ ۵۰ سال پیش پوشاک و وسایل مورد نیاز خانه ی خود ، از قبیل پرده، تور، دکمه ، زیپ ، لوازم خیاطی و گلدوزی حتی وسایل سفره ی عقد ، تاج ، گل و لباس عروس و خلاصه هر چیزی مانند این لوازم را از این کوچه تهیه می کردند.
از اماکن نزدیک به آن میتوان به تئاتر پارس ، دفتر نشر اکاذیب اسلامی ، موزه سینما ، بیمارستان بانک ملی ، شهرداری منطقه ۱۲، سفارت ترکیه و سفارت آلمان نام برد.
۱۳۹۵ آذر ۲۳, سهشنبه
« ما آریایی هستیم ، عرب نمیپرستیم » ، ولی هستند عرب هایی که به برخی از آریایی ها شرف دارند !
چند سال پیش در تونس ماموران بساط یک دستفروش را توقیف کردند و دستفروش خود را به آتش کشید و جان سپرد !
مردم تونس در پاسخ به این بی عدالتی برخواستند و در عرض مدت کوتاهی حکومت مستبد بن علی را سرنگون کردند !
در همین سال جاری ، چندین دستفروش بیچاره در ایران مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفتند و صدا هم از « آریایی ها » درنیامد !
در همین سال جاری ، چندین دستفروش بیچاره در ایران مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفتند و صدا هم از « آریایی ها » درنیامد !
چندین سال پیش ، پلیس بروکسل ( بنا به رسم آن سالها ) به یک نوجوان مراکشی در خیابان دستور میدهد که کنار دیوار بایستید تا بازدید بدنیش کند ، نوجوان مراکشی پا به فرار میگذارد و به خانه اش که در چند قدمی همانجا بود میرود و در را پشت سرش میبندد ، پلیس شروع میکند لگد زدن به در و زمانی که خواهر آن نوجوان که باردار هم بوده در را باز میکنند ، پلیس او را هل داده و زن باردار به زمین میافتد !
همسایه ها با دیدن این صحنه شروع کردند بر ضد پلیس شعار دادن و سریعا این قضیه به تظاهرات خیابانی مراکشی ها در بروکسل تبدیل شد !
مراکشی های شهرهای دیگر بلژیک و حتی از فرانسه و آلمان و هلند هم به بروکسل میامدند تا در تظاهرات ها شرکت کنند و انقدر این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه مجلس بلژیک قانونی را گذراند که دیگر پلیس حق ندارد « بدون دلیل » کسی را مورد بازرسی قرار دهد !
در همین بلژیک ، به هر ایرانی گفتم ، قرار است چهار بیگناه را بالای دار ببرند ، بیاید و در تظاهرات فلان روز شرکت کنید ، سریعا پاسخ دادند « ما سیاسی نیستیم » !
زمانی هم که میگفتم که این بیگناهان هم سیاسی نیستند ولی در جمهوری ننگین اسلامی ، هر کاری ممکن است روزی سیاسی تلقی شود مثلا خود جنابعالی هم اگر شلوار قرمز بپوشید و یا پیراهنتان نقش و نگاری داشته باشد ، ممکن است به جرم شیطان پرستی و محارب با خدا دستگیر و حتی اعدام شوید ، پاسخ دادند که « تابستان میخواهیم برای دیدار خاله خانباجی به ایران برویم ، برایمان مشکل ایجاد میشود » !
.
مراکشی های شهرهای دیگر بلژیک و حتی از فرانسه و آلمان و هلند هم به بروکسل میامدند تا در تظاهرات ها شرکت کنند و انقدر این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه مجلس بلژیک قانونی را گذراند که دیگر پلیس حق ندارد « بدون دلیل » کسی را مورد بازرسی قرار دهد !
در همین بلژیک ، به هر ایرانی گفتم ، قرار است چهار بیگناه را بالای دار ببرند ، بیاید و در تظاهرات فلان روز شرکت کنید ، سریعا پاسخ دادند « ما سیاسی نیستیم » !
زمانی هم که میگفتم که این بیگناهان هم سیاسی نیستند ولی در جمهوری ننگین اسلامی ، هر کاری ممکن است روزی سیاسی تلقی شود مثلا خود جنابعالی هم اگر شلوار قرمز بپوشید و یا پیراهنتان نقش و نگاری داشته باشد ، ممکن است به جرم شیطان پرستی و محارب با خدا دستگیر و حتی اعدام شوید ، پاسخ دادند که « تابستان میخواهیم برای دیدار خاله خانباجی به ایران برویم ، برایمان مشکل ایجاد میشود » !
.
در جریان جنبش سبز ، زمانی که از ایرانیان ساکن شهرهایی که در تظاهرات ها نقشی نداشتند میپرسیدم که چرا به خیابانها نمیریزند ، پاسخ میدادند که « شهر شان کوچک است و چنانکه به خیابان بریزند سریعا شناسایی و سپس دستگیر خواهند شد » !
در بهار عرب ، حتی مردم روستاهایی که تنها بیست - سی نفر جمعیت داشتند هم به خیابانها میریختند و با مزدوران حکومتی گلاویز میشدند !
حالا آنهایی که غم دیگری ندارند به جز « دور دور کردن » و « صفا سیتی رفتن » ، با کدام رو خود را بالاتر از عربها میدانند و دم از نژاد آریایی میزنند ؟!
به قول استاد بهرام مشیری : خوب حالا تو آریایی میخای چیکار بکنی ؟!
به قول استاد بهرام مشیری : خوب حالا تو آریایی میخای چیکار بکنی ؟!
.
.
.
درصورت بیان « سرچشمه » و پاک نکردن 666
بهره بردن از عکس ها ، فیلم ها و مطالب این وبلاگ آزاد میباشد
۱۳۹۵ آذر ۲۱, یکشنبه
پاسخ به یکی دیگر از مغلطه های سلطنت طلبان « برخی از خدمات رضا شاه » !
.
مغلطه : « برخی از خدمات رضا شاه : دستور به سر گذاشتن کلاه پهلوی به جای دستار و عمامه به همه مردم در سال ۱۳۰۳خورشیدی. تغییر پوشش رسمی مردانه از قبا به کت و شلوار. »
و عجیب آنکه سلطنت طلبها از یک سو به تاریخ دو هزار و پانصد ساله پادشاهی و نژاد آریایی مفتخرند و از سوی دیگر تغییر لباس های سنتی ایرانی به فرنگی را میستایند !
.
.
.
یاد یک داستان راستین در همین مورد افتادم :
چندی پس از اجباری شدن کلاه پهلوی ( کلاه نظامی فرانسوی ) به جای کلاه سنتی ، یکی از هم میهنان روستایی « احمد کمجانی » از روستایی به همین نام جهت انجام کاری به اراک رفته بود و چون کلاه نمدی به سر داشت توسط پلیس دستگیر و به پاسگاه برده میشود !
افسر جوانی که ریاست پاسگاه را بر عهده داشت این مرد روستایی را به پرداخت جریمه محکوم میکند و زمانی که حیرت او را میبیند ، با تشر به او میگوید « مگه اراکی نیستی ؟! »
« احمد کمجانی » که طبع شعری هم داشته ، بلافاصله پاسخ میدهد « اراکی نیستم و اهل دهاتم ... از این کار شما حیران و ماتم ! »
افسر جوان از این حاضر جوابی خنده اش میگیرد و پس از اینکه او را در جریان قانون کلاه پهلوی میگذارد ، دستور میدهد تا او را آزاد کنند !
.
.
مغلطه : « برخی از خدمات رضا شاه : دستور به سر گذاشتن کلاه پهلوی به جای دستار و عمامه به همه مردم در سال ۱۳۰۳خورشیدی. تغییر پوشش رسمی مردانه از قبا به کت و شلوار. »
نخست : کلاه مردم ایران دستار و عمامه نبود ، بلکه مردان ایرانی کلاه های سنتی و کاملا ایرانی گوناگونی به سر میگذاشتند !
برای نمونه ، « کلاه نمدی » بر سنگ نگاره های تخت جمشید هم به چشم میخورد !
برای نمونه ، « کلاه نمدی » بر سنگ نگاره های تخت جمشید هم به چشم میخورد !
.
حتی شک ندارم که کلاه قشقایی را هم بر سنگ نگاره های تخت جمشید دیده ام ولی متاسفانه نتوانستم تصویری از آن پیدا و در اینجا بگذارم !
دوم : لباس مردم ایران قبا نبود بلکه نمونه های بیشماری در رنگ های گوناگون بود ! البته حتی اگر قبا هم بود ، باز هم هیچ لزومی نداشت که لباس سنتی ایرانی جایش را به کت و شلوار فرنگی بدهد ، تازه آن هم نه یواش یواش و به خواسته خود مردم ، بلکه یک شبه و با رمز « من امر میکنم » !
با نگاه کردن به این فیلم کوتاه میتوان متوجه شد که لباس های محلی و سنتی ایران تا چه اندازه زیبا و شاد هستند !
.
.
با نگاه کردن به این فیلم کوتاه میتوان متوجه شد که لباس های محلی و سنتی ایران تا چه اندازه زیبا و شاد هستند !
.
.
و عجیب آنکه سلطنت طلبها از یک سو به تاریخ دو هزار و پانصد ساله پادشاهی و نژاد آریایی مفتخرند و از سوی دیگر تغییر لباس های سنتی ایرانی به فرنگی را میستایند !
.
.
*********
*****
..
یاد یک داستان راستین در همین مورد افتادم :
چندی پس از اجباری شدن کلاه پهلوی ( کلاه نظامی فرانسوی ) به جای کلاه سنتی ، یکی از هم میهنان روستایی « احمد کمجانی » از روستایی به همین نام جهت انجام کاری به اراک رفته بود و چون کلاه نمدی به سر داشت توسط پلیس دستگیر و به پاسگاه برده میشود !
افسر جوانی که ریاست پاسگاه را بر عهده داشت این مرد روستایی را به پرداخت جریمه محکوم میکند و زمانی که حیرت او را میبیند ، با تشر به او میگوید « مگه اراکی نیستی ؟! »
« احمد کمجانی » که طبع شعری هم داشته ، بلافاصله پاسخ میدهد « اراکی نیستم و اهل دهاتم ... از این کار شما حیران و ماتم ! »
افسر جوان از این حاضر جوابی خنده اش میگیرد و پس از اینکه او را در جریان قانون کلاه پهلوی میگذارد ، دستور میدهد تا او را آزاد کنند !
.
.
در همین راستا :
پاسخی به یکی از مغلطه های معروف سلطنت طلبان !
..
.
نظریه پوچ و بی اساس سلطنت طلبان درباره تز دکترای مصدق !
http://666sabz.blogspot.be/2016/03/blog-post_4.html
.
.
بمناسبت سالگرد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ : پاسخ به یکی دیگر از مغلطه های معروف سلطنت طلبان !
.
.
بمناسبت سالگرد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ : پاسخ به یکی دیگر از مغلطه های معروف سلطنت طلبان !
.
.
وا مصیبتا ، در بین اپوزیسیون تفرقه افتاد !
.
وا مصیبتا ، در بین اپوزیسیون تفرقه افتاد !
.
ایرانی ها ، علت واژگون شدن کشتی کستا کونکوردیا را پیدا کردند !
http://666sabz.blogspot.be/2012/07/blog-post_06.html
ایرانی ها ، علت واژگون شدن کشتی کستا کونکوردیا را پیدا کردند !
http://666sabz.blogspot.be/2012/07/blog-post_06.html
.
.
وقتی که کاسه صبر ملت لبریز بشه ...
وقتی که کاسه صبر ملت لبریز بشه ...
.
.
پاسخ به شعر : « ما که در سایه خورشید معذب بودیم .... چشمان کور سزاوار همین شب بودیم » !
پاسخ به شعر : « ما که در سایه خورشید معذب بودیم .... چشمان کور سزاوار همین شب بودیم » !
.
.
پاسخ به شعر : در دیده ما شاه بود سایه یزدان .... تا کور شود دیده بیگانه پرستان !
پاسخ به شعر : در دیده ما شاه بود سایه یزدان .... تا کور شود دیده بیگانه پرستان !
اشتراک در:
پستها (Atom)