۹
اسفند ماه ۱۳۳۱ دکتر مصدق به درخواست شاه برای خداحافظی دربار رفته بود،
تظاهراتی از طرف هواداران شاه بر ضد مصدق شکل گرفت که توطئهای هدایت شده
توسط شاه برای به قتل رساندن او بود. ماجرا از این قرار بود که شاه بظاهر
به دکتر مصدق اطلاع میدهد که عازم مسافرت
خارج از کشور است و تنها ایشان از این موضوع اطلاع دارند و لازم است که
برای خداحافظی نخست وزیر و وزراء به حضور شاه آمده تا صحبت نمایند.
در
هنگام مذاکرات دکتر مصدق با شاه سفیر امریکا هندرسن چندین بار از دکتر مصدق
( از طریق پیغام تلفنی ) میخواهد که از کاخ خارج شده و به منزلش برگردد تا
با او مذاکراتی را انجام دهد که این امر رخ نمیدهد.
طرفداران شاه به هدایت
آیتالله بهبهانی، شعبان جعفری ( شعبان بیمخ ) و تعدادی از افسران اخراجی
ارتش و اراذل و اوباش در جلوی کاخ حضور پیدا کرده و پس از اینکه دکتر مصدق
بجای درب اصلی از درب دیگری خارج میشود به هدایت شاپور حمید رضا به خانه
وی حمله میکنند. که مصدق از خانه خود به منزل پسرش دکتر غلامحسین مصدق و
از انجا به ستاد ارتش رفته و اقدامهای لازم برای مقابله با این شورش را
انجام میدهد.
این عمل شاه باعث قطع ارتباط مصدق با دربار شد به گونهای که
دیگر شاه و مصدق یکدیگر را ندیدند.