ز قنداق تا حجله ، اسلام پناه

تو رو خدا ببینید که چه کسانی طرفدار استبداد پهلوی هستند !

این آقا ، نفهمیده که منظور از « صادق هدایت » ، خودشه !

نوشته های دیگه اش هم که دیگه جای خود داره !

سنگ مزار شهید راه وطن محمد سرندی نژاد ، کشته شده در قیام سی تیر
( ماجرای قیام سی تیر )

و سخنان دیگر « صادق هدایت » که دست کمی از دشنام های رکیک چاله میدانی ندارد

http://666sabz.blogspot.be/2014/09/blog-post_23.html

برای سلطنت طلبان ، هدف وسیله را توجیه می کند !

فراموشی !

نامه یازده خالی بندی خامنه ایی :

فشار اسد : 

افتخار من این است که به نامه ۱۱‌ بندی رهبری عمل کردم و پیروز شدیم

نامه یازده خالی بندی خامنه ایی :

.
.

بند نخست : رحم نکنید
بند دوم : بکشید
بند سوم : بزنید
بند چهارم : شکنجه کنید
بند پنجم : تجاوز کنید
بند ششم : بگیر و ببند
بند هفتم : چماقدار استخدام کنید
بند هشتم : چاقوکش ها رو از زندان دربیارید و بکار بگیرید
بند نهم : چماقداران و چاقوکشان را هم در دزدی ها شریک کنید
بند دهم : دلسرد نشید ، بازم بکشید
بند یازدهم : به واکنش های بین المللی اعتنا نکنید

.

ساندیس و کیک به مقدار لازم

.

(( ناگفته نماند که خود رهبر در یک عمل شهادت طلبانه ، پروستات خودش را درآورد و به امت حزب الله تقدیم کرد ))

زمانی که هنوز سر و کله انصار شاه الله به بالاترین باز نشده بود !

پای سخنان نصرت الله خان !

در جشن زادروز پسر یکی از همکاران ایرانیم دعوت بودم. پدر زن ایشان ، نصرت الله خان ، داشتند درباره زمان شاه صحبت میکردند و واژه های « شاهنشاه » ، « الاحضرت » ، « شهبانو » ، « والاگهر » ، « اولیاحضرت » ، « پدر ساز » ( آخه بخاطر کهولت سن ، بجای پدر ایرانساز ، هی میگفتند پدر ساز ! ) و و و از دهنشان نمیافتاد و هر وقت که نام یکی از اعضای خاندان پهلوی را میاوردند ، از روی صندلی نیم خیز میشدند.



چند آقا و خانم هم در حالی که سیب و خیارها را پوست میکندند ، با دقت بسیار به سخنان ایشان گوش میدادند و سرشان را بعنوان تایید تکان تکان داده و گه گاهی هم آهی میکشیدند.



خلاصه ایشان از خدمات رضا شاه و محمد رضا شاه صحبت میکردند تا صحبت رسید به آنجایی که فرمودند : در زمان رضا شاه و الاحضرت ( نیم خیز ) ، دموکراسی نود و نه در صدی داشتیم و وضعیت مالی و بهداشت مردم آنزمان در سطح بهترین کشورهای دنیا بود ولی مردم گشنه گدای شپشو ، یوهویی شورش کردن ! 

همش هم تقصیر مصدق السلطنه بود که پای انگلیس بی همه چیز رو به این خراب شده ( ایران )  باز کرد ولی مردم هم خوب زدن تو دهنش و حماسه قیام ملی بیست و هشت مرداد رو رقم زدند و نوکر پیر انگلیس رو ساقط کردن و همین باعث شد که اون زنیکه ، ملکه انگلیس به الاحضرت ( نیم خیز ) کینه کنه و شورش پنجاه و هفت رو راه بندازه !  

مصدق السلطنه هم از خجالت رفت چپید تو خونه اش و دیگه تا آخر عمرش هم جرات نکرد از خونه بیرون بیاد. یه بار هم الاحضرت ( نیم خیز ) پیام فرستاده بودند که از سر تقصیراتت گذشتم برای عید بیا پابوس ما. مصدق گفته بود که من به این مردم بد کردم ، روم نمیشه تو چششون نیگا کنم ! بله دیگه ، مرگ سهراب و داروی بی هوشی ... خیلی زودتر از اینا باید طلب بخشش میکرد ...

کدبانوی خانه با صدای بلند گفت : بفرمایید شام و پشت بندش هم صدای قهقهه مهمانها بلند شد. خانمی گفت : وای شمسی جون ، خدا مرگت نده اللهی ، تو بزرگ بشی چی میشی.... شمسی خانم گفت : میشم یکی مثل تو ، میفتم دنبال جوجه خروسهای مردم ... صدای قهقهه ...

پس از اینکه سر میز شام نشستیم به نصرت الله خان گفتم ، شما که انقدر به الاحضرت و اولیاحضرت و و و ارادت دارید ، چطور میفرمایید که کودتای 28 امرداد قیام ملی بوده در حالی که خود شاه و اشرف در خاطراتشان نوشتند که کودتا بوده ؟!

نصرت الله خان ، یوهوی با عصبانیت گفت : اینا همش حرف مـفـتـه آقا جان ! خود الاحضرت و والاگهر اشرف ( نیم خیز ) هم خوب میدونند که قیام ملی بوده ، ولی از پدر سوختگیشونه که میگند کودتا بوده .... یکدفعه مکث کرد ، زیر لب چیزی گفت و از روی صندلی نیم خیز شد !

 تذکر کوچک : نصرت الله خان یک نام تخیلی بوده و شباهت نام ، رفتار یا گفتارش با یکی از اعضای خانواده شما کاملا اتفاقی است.

شاه چراغ !

هر چی از ادب و شعور انصار شاه الله بگیم ، بازم کم گفتیم !

کسانی که از سلطنت طلبان و حکومت ایده آل آنان انتظار بهی دارند ، این چند نظر را که بوسیله انصار شاه الله برایم فرستاده شده ، بخوانند تا متوجه شوند که حکومت های دیکتاتوری همیشه از این شعبان بی مخ ها تولید میکنند و وجود این نوع شعبان بی مخ ها نشانگر دیکتاتوری بودن آن حکومت است !

حالا باز بیایید و درد و بلای خاندان پهلوی را بر سر ملت نجیب ایران بکوبید و ملت بزرگ ایران را بی لیاقت و بی شعور و بی سواد و نمک نشناس بنامید !

کسانی که چند دهه از عمرشان را در اروپا و آمریکا زندگی میکنند و هنوز تحمل کوچکترین انتقادی از ولی نعمت خودشان را ندارند و سریعا دهن به فحشای و تهمت زدن باز میکنند ، بخوبی مشخص است که در حکومت ایده آلشان با مخالفین و منتقدین چه برخوردی خواهند داشت !

قضاوت با شما ...

برای بهتر دیدن عکسها ، رویشان کلیک بفرمایید

و البته صد ها نمونه دیگر که در زیر مقاله های همین وبلاگ منتشر شده و شما میتواند ببینید !

بزرگان ایرانزمن از دیرباز فرموده اند :

سالی که نکوست از بهارش پیداست .... نوع حکومت از ایل و تبارش پیداست

سروده ایی از فردوسی بزرگ

چو بر دين کند شهريار آفرين ........... برادر شود شهرياری و دين
 

نه بی تخت شاهيست دينی به پای ...... نه بی دين بود شهرياری به جای
 

دو ديباست يک در دگر بافته ............ برآورده پيش خرد تافته
 

نه از پادشا بی نيازست دين ............. نه بی دين بود شاه را آفرين
 

چنين پاسبانان يکديگرند ................. تو گويی که در زير يک چادرند
 

نه آن زين نه اين زان بود بی نياز ...... دو انباز ديديمشان نيک ساز
 

چو دين را بود پادشا پاسبان ............ تو اين هر دو را جز برادر مخوان

 

انتخاب سلطنت طلبان از قول خودشان !

آقای سلطنت طلبی گویا از این پیشنهاد من به فرح پهلوی برآشفته و دهن به فحاشی باز کرده و مرا بی سواد و سایبری خطاب کرده !

حالا ببینیم که شعور خودش در چه حدی است :

برای بزرگتر دیدن عکسها ، رویشان کلیک بفرمایید

و پاسخ من به این آقا

.

آقای سلطنت طلب میفرمایند که همیشه انتخاب سلطنت طلبان بین خوب و خوبتر است !

یعنی خانم احمدی نژاد و خانم خامنه ایی خوب هستند و فرح پهلوی خوب تر است !

تو رو خدا ببینید کیا به ما میگن بی سواد !

عمل جراحی خامنه ایی منو یاد شعری از « اجنه » بنام « کلاس اکابر » انداخت !

 زنده یاد « اجنه » شعری دارد بنام « کلاس اکابر ». متاسفانه همه شعر را یادم نیست ولی خلاصه اش این است که مردی برای عمل بواسیر به پزشک رفته بود و بر روی تخت عمل از جراح میپرسد که این آقایان که اینجا ایستاده اند که هستند ، دکتر میگوید که این یکی آقا دکتر بیهوشی است و این دو تای دیگر پرستار هستند و در حین عمل به من کمک میکنند.

سپس بیمار میپرسد که خوب اینها بکنار ، این چند نفر دیگر که هستند ؟!

جراح میگوید که اینها شاگردان من هستند و در موقع عمل چشم به دستان من میدوزند تا علم جراحی را بیاموزند.

بیمار میگوید :

این مقعد چاکر باشد .... یا کلاسی ز اکابر باشد ؟

زنده یاد سید غلامرضا روحانی ( ۲۱  اردیبهشت ۱۲۷۶ خورشیدی تا ۸ شهریور ۱۳۶۴ ) شاعر طنز پرداز ایرانی است که تخلص مستعار اشعار طنزش اجنه می‌باشد. استاد محمدعلی جمال‌زاده او را رئیس طایفه فکاهی سرایان می‌نامد.

در سال ۱۳۱۳ مجموعه‌ای از شعرهایش با نام « طلیعه فکاهیات روحانی » با مقدمه سید محمد علی جمال‌زاده چاپ شد که در سال ۱۳۱۴ تجدید چاپ ولی مجدداً پس از مدت کوتاهی در بازار نایاب گردید. 

بعد از آن مجموعه کاملتری از اشعار و فکاهیات او در سال ۱۳۴۳ تحت عنوان « کلیات اشعار و فکاهیات روحانی، اجنه » در انتشارات سنائی به چاپ رسید.

نظیر اینگونه اشعار فکاهی در دوره جدید ادبیات فارسی خیلی کم و بدین مایه و معیار دیده نشده بود. به مرور ایام اشعار سید غلامرضا روحانی مصدر الهام و سرمشق گرانبهایی برای جوانان با ذوق دیگر گردید بطوریکه امروز ایران دارای یک مکتب « فکاهی » منظوم است. 

او در انجمن‌های ادبی نظیر حکیم نظامی ( وحید دستگردی )، فرهنگستان ( ملک‌الشعرای بهار )، انجمن ادبی شیراز، انجمن ادبی آذرآبادگان، انجمن ادبی تهران، انجمن ادبی حافظ، انجمن ادبی صائب، انجمن ادبی نصر، انجمن ادبی دانشوران، و دیگر انجمن‌ها و محافل ادبی حضور فعال داشته است.

روحانی در کلوپهای موسیقی و نمایش نیز هنرآفرین بود و ترانه‌ها و اشعاری فراوان برای کنسرت‌ها، نمایشنامه‌ها به گونه جدی و فکاهی آفریده است. 

سید غلامرضا روحانی سرانجام در شهریور سال ۱۳۶۴ شمسی در هشتاد و هفت سالگی در تهران درگذشت. استاد جمال‌زاده او را « رئیس طایفه فکاهی سرایان » می‌نامد و ملک الشعرای بهار نیز در شعر خود، به دنبال ایرج میرزا و سید اشرف‌الدین گیلانی ( نسیم شمال ) از وی یاد می‌کند.

روانش شاد و یادش گرامی

اکنون بهترین فرصت تاریخی است که اولیاحضرت فرح پهلوی ، رهبری ایران را بعهده بگیرند !

افتخار من این است که به خاندان نبوّت منسوب هستم.

فرح پهلوی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اعلامیه رضاخان پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹

اعلامیه رضاخان پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹

پس از کودتا از طرف میرپنج رضاخان اعلامیه‌ای در ۹ ماده تحت عنوان « حکم می‌کنم » صادر و توسط قزاقان به در و دیوار شهر تهران چسبانده شد.

حکم می‌کنم :

مادهٔ اول ـ تمام اهالی شهر تهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند.

مادهٔ دوم ـ حکومت نظامی در شهر برقرار و از ساعت ۸ بعدازظهر غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر، کسی نباید در معابر عبور نماید.

مادهٔ سوم ـ کسانی که از طرف قوای ناظمی و پلیس مظنون به اخلال آسایش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.

مادهٔ چهارم ـ تمام روزنامه‌جات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و برحسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند.

مادهٔ پنجم ـ اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه به کلی موقوف و در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند، با قوهٔ قهریه متفرق خواهند شد.

مادهٔ ششم ـ درب تمام مغازه‌های شراب، روشی و عرق‌فروشی، تئاتر و سینما و فتوگرافی‌ها و کلوپ‌های قمار باید بسته شود و هر مست که دیده شود، به محکمهٔ نظامی جلب خواهد شد.

مادهٔ هفتم ـ تا زمان تشکیل دولت، تمام ادارات و دوائر دولتی، غیر از ادارهٔ ارزاق تعطیل خواهند بود. پست‌هانه، تلفن خانه، تلگراف خانه هم مطیع این حکم خواهند بود.

مادهٔ هشتم ـ کسانی که در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمهٔ نظامی جلب و به سخت ترین مجازات‌ها خواهند رسید.

مادهٔ نهم ـ کاظم خان به سمت کماندانی شهر انتخاب و معین می‌شود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.

۱۴ جمادی‌الثانی ۱۳۳۹ رئیس دیویزیون قزاق اعلیحضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قوا ـ رضا

رضاخان در كنار اتومبيل كروكي رولز رويس متعلق به نصرت‌الدوله فيروز پسر فرمانفرما ، كه اين اتومبيل توسط قواي كودتا مصادره شد بتاريخ روزهاي اول و دوم كودتا !

آقای رو دست ، بدجوری رو دست خورد !

سلطنت طلبی به مناسبت درگذشت محمدرضا پهلوی دو عکس از آرامگاه  ایشان  منتشر و اینطور نوشته :

هر 2 عکس حقیقی می باشند و هیچگونه کار فتوشاپی بر عکسها انجام نگرفته است.

« نام واقعی وبلاگ و نویسنده آن دگرگون شده تا نقض حریم خصوصی نشود ! »

برای بهتر دیدن عکسها ، رویشان کلیک بفرمایید

در دومین عکس ، یک چیزی مرا قلقلک میداد ، برای همین عکسها را بزرگ و با دقت بیشتری نگاه کردم و متوجه شدم که ... بهتر است خودتان ببینید.

*****************
************************

جدا از این مسئله ، جلوی سنگ مزار را هم عکسی از تخت جمشید چسبانده اند تا بسم الله الرحمن الرحیم آن دیده نشود !

سرای مشیر در شیراز و سلطنت طلبان

همانطوری که میبینید ، سلطنت طلبی این عکس سرای مشیر در شیراز را گذاشته و زیرش نوشته « جایخانه سنتی در تهران » و 431 نفر هم این عکس را پسندیده و زیرش به به و چه چه راه نداخته اند !

این گفته از چه کسی‌ است ؟! « افتخار من این است که به خاندان نبوّت منسوب هستم »

چندی پیش سلطنت طلبان مطلبی را که به بخشی از ملت ایران که واژه « سید » در نامشان وجود دارد شدیدن توهین کرده بود ، روی سر خود گذاشته بودند و حلوا حلوا میکردند.

این افراد را به خواندن گفته‌های این « سیده » دعوت می‌کنم :

برای من مایه کمال افتخار است که ترجمه و تفسیر قران کریم را به ملت عزیز ایران و به کلیه مسلمانان فارسی زبان جهان اهدا کنم از درگاه احدیت مسئلت دارم که همواره کشور و ملت ایران را از عنایت عالیه خود برخوردار فرمایید و به ما ایرانیان سعادت آن دهد که پیرو واقعی مکتب مقدس قران باشیم.

سرفرازی خود من در زندگی اینست که به خاندان مقدس حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و اله منسوب هستم و بزرگترین آرزوی که در دل دارم اینست که فروغ درخشان تعالیم قران را که از معجزات کلام الهیست پیش از پیش در دلهای مردم این سرزمین استوار سازد و آنان را یاری دهد تا جامعه نوین ایران را که بر اساس روح و مفهوم حقیقی تعالیم عالیه قران کریم پی ریزی شده است هرچه بیشتر از نعمت و فضیلت و تقوی و پاک دلی برخوردار سازد. از صمیم قلب ملت ایران و شاهنشاه را به صاحب این قران میسپارم. 

فرح پهلوی

برداشت از سالنامه ۱۸۹۶ دفتر ۶ نویسنده پرفسور احمد مهرداد انتشارات آزاد ، هانور و روزنامه رستاخیز تهران شماره۴۸۱ چهار شنبه ۲۴ شهریورماه - کتاب سیری در زندگی نامه علی نماد شیعه گری صفحه ۱۷۵

آیا نور پهلوی از نوادگان شاه چراغ است ؟!

با توجه به سخنان گهربار شهبانو فرح که فرموده اند به خاندان نبوت منسوب هستند ، اینطور بنظر میرسد که انتخاب نام « نور » ، برای گرامیداشت  جد بزرگوارشان ، « شاه چراغ » میباشد !

این روزها به برکت رسیدن ماه رمضان ، ماه خدا و ماهی که درهای رحمت الهی بر روی بندگان پاک و صادق خویش باز است. در خانه ها ،مساجد وتکایا تلاوت آیات الهی است که دلهای مشتاق بندگان خدای را به نور الوهیت خویش منور میسازد ، کلام خدا امید بی چون میلیونها مسلمانیست که دل در گرو ایمان خویش بسته اند و به لطف آن راه را از چاه بازمیشناسند.

اما زیباتر آنکه کلام را به زبان شیرین پارسی گوش کنیم و تغییرات و تفسیرات آن را در کتابی ببینیم که به فرمان شهبانو مومن و معتقد ایران با بیان زین العابدین رهنما به تصحیح دانشمند الا زهر در چهار جلد و ۲۷۵۹ صفحه تهیه شده است.

در جلد نخست این کتاب که در ۶۷۱ صفحه تنظیم گردیده شهبانو با دستخط خویش کلامی استوار و پایدار دارند.

برای من مایه کمال افتخار است که ترجمه و تفسیر قران کریم را به ملت عزیز ایران و به کلیه مسلمانان فارسی زبان جهان اهدا کنم از درگاه احدیت مسئلت دارم که همواره کشور و ملت ایران را از عنایت عالیه خود برخوردار فرمایید و به ما ایرانیان سعادت آن دهد که پیرو واقعی مکتب مقدس قران باشیم.

سرفرازی خود من در زندگی اینست که به خاندان مقدس حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و اله منسوب هستم و بزرگترین آرزوی که در دل دارم اینست که فروغ درخشان تعالیم قران را که از معجزات کلام الهیست پیش از پیش در دلهای مردم این سرزمین استوار سازد و آنان را یاری دهد تا جامعه نوین ایران را که بر اساس روح و مفهوم حقیقی تعالیم عالیه قران کریم پی ریزی شده است هرچه بیشتر از نعمت و فضیلت و تقویو پاک دلی برخوردار سازد.از صمیم قلب ملت ایران و شاهنشاه را به صاحب این قران میسپارم.

فرح پهلوی

برداشت از سالنامه ۱۸۹۶ دفتر ۶ نویسنده پرفسور احمد مهرداد انتشارات آزاد ، هانور و روزنامه رستاخیز تهران شماره۴۸۱ چهار شنبه ۲۴ شهریورماه - کتاب سیری در زندگی نامه علی نماد شیعه گری صفحه ۱۷۵