۱۳۹۹ شهریور ۹, یکشنبه

به فرمان جانیان دسترنج ملت ایران میرود تو گور تازیان

 

نان شب بچه های بلوچستان، حقوق کارگران خوزستان، جهیزیه دختران کردستان ووو خرج طلاکاری قبر عباس و دو طفلان مسلم و بقیه مفتخورهای عرب میشود


خامنه ایی، ننگت باد... 
















این داستان : نجات جان محمد رضا شاه بدست ابوالفضل بی دست و دیدار رو در رو با امام غایب

 






«در تابستان موقعی که عازم یک محل زیارتی در کوهستان به نام امامزاده داود بودم از فراز اسب به روی تخته سنگی افتادم و از حال رفتم. همراهانم تصور کردند که مرده ام اما من حتی خراشی برنداشته بودم. واین البته علتی نداشت جز انکه موقع افتادن از اسب مشاهده کردم یکی از قدیسین ما به نام عباس مرا گرفت و به زمین نهاد.»



«مشاهده آن رویا و منظره ها را بعدها مواجهه با صحنه دیگری تکمیل کرد و ان برخورد با امام غایب در نزدیکی کاخ تابستانی شمیران بود. این امام براساس اعتقادات مذهبی ما باید یک روز ظاهر شود و دنیا را نجات بخشد»


محمد رضا پهلوی - پاسخ به تاریخ



در همین راستا :

.

پادشه خوبان و اسلام پناه !
https://666sabz.blogspot.com/2012/08/blog-post_9029.html



سکه طلا در سال ۱۳۴۹ مزین به تمثال مبارک پادشه اسلام پناه در حال زیارت https://666sabz.blogspot.com/2014/07/1349.html



سکه های سیم و زری که به مناسبت انقلاب شاه و مردم کوبیده شد
https://666sabz.blogspot.com/2016/01/blog-post_20.html

.
.



۱۳۹۹ شهریور ۷, جمعه

یزید و شرکا

 




درصورت بیان « سرچشمه » و پاک نکردن 666
بهره بردن از عکس ها ، فیلم ها و مطالب این وبلاگ آزادی میباشد

.
.


در همین راستا :


همایش ساندیس خوران حسینی ...



مراسم تعزیه خوانی حسینی با هنرنمایی ساندیس خوران ولایت ! 

http://666sabz.blogspot.be/2011/12/blog-post_06.html

.

نوحه « پس چی شد این کباب » در مراسم سید سالار شهیدان در خبرگزاری فارس 

 http://666sabz.blogspot.be/2011/12/blog-post_4708.html

 .


تصویر تازه رونمایی شده از لحظه گذشتن یزید با اسب از روی پیکره سالار شهیدان 

http://666sabz.blogspot.be/2011/12/blog-post_2085.html


.

.


۱۳۹۹ شهریور ۴, سه‌شنبه

پرده برداری از موشک حاج قاسم اسراییل زن و پرده برداری با موشک سید رضا زینب زن !

 

انصار حزب الله دلشون خوشه که موشک حاج قاسم میتونه یه روزی اسراییل رو بپوکونه ولی غافل از اینکه موشک سید رضا داره هر شب دختر حاج قاسم رو می پوکونه !



درصورت بیان « سرچشمه » و پاک نکردن 666
بهره بردن از عکس ها ، فیلم ها و مطالب این وبلاگ آزادی میباشد

.
.
در همین راستا : 


وقتی که نام فاطمه زهرا رو روی موشک بذاریم ، همین میشه دیگه
https://666sabz.blogspot.com/2012/01/blog-post_8608.html




۱۳۹۹ شهریور ۳, دوشنبه

پیشکش به کادر درمانی در این روزهای سخت...

 






درصورت بیان « سرچشمه » و پاک نکردن 666
بهره بردن از عکس ها ، فیلم ها و مطالب این وبلاگ آزادی میباشد




در همین راستا :



قهرمانان کارتونی را دست کم نگیریم :
http://666sabz.blogspot.com/2012/07/blog-post_05.html



.
.


ششم شهریور ، سالروز شهادت سرگرد سیروس ستوده ، یکی ازقهرمانان کودتای نوژه + فیلم بیدادگاه

 



این سر که نشان سرپرستی است .... آزاد و رها ز قید هستی است

با دیده عبرتش ببینید .... این عاقبت وطنپرستی است










سرگرد سیروس ستوده 

.۴۲
زادروز : ۱۳۱۷
محل : بروجرد
سمت : سرگرد زرهی ، فرمانده گردان ۲۸۴ در لشکر ۹۲ زرهی اهواز
تاریخ مرگ : ۶ شهریور ۱۳۵۹
سن : ۴۲
محل : اهواز 
نحوه مرگ : تيرباران

اطلاعات زیر بر مبنای مصاحبه بنیاد امید با یکی از نزدیکان آقای سیروس ستوده تهیه شده است. آقای سیروس ستوده سرهنگ نیروی زمینی، متأهل و دارای دو دختر و یک پسربود. وی ازطرفداران نهضت مقاومت ملی که دکتر شاپور بختیار پس از انقلاب پایه گذاری کرد، بود. 

آقای ستوده در رابطه با طرح قیام نوژه دستگیر، شکنجه ، " محاکمه " و اعدام شد. در تاریخ ٢٠ تیر ١٣٥٩، مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردند که یک شبکه متشکل از افراد نظامی و غیرنظامی را، که قصد براندازی جمهوری اسلامی از طریق کودتا ( معروف به کودتای نوژه ) داشته، کشف و خنثی شده است. متعاقبا، بیش از ٦٠ نفر نظامی و غیرنظامی در شهرهای مختلف ایران ظرف مدت یک ماه به جوخه های اعدام سپرده شدند. اکثر نظامیان این گروه هنوزمشمول پاکسازی ارتش پس از سقوط نظام شاهنشاهی نشده و در ارتش مشغول خدمت بودند. 

دو ماه بعد، سازمان نقاب طی اطلاعیه ای مسئولیت اقدام به " قیام " را پذیرفت. این سازمان اذعان داشت که "راه مصدق راه مردم و بختیار پیشوای راستین آن است": "ما قیام کرده ایم تا به این فتنه ( رژیم جمهوری اسلامی ) پایان دهیم و تصدی امور مملکتمان را به پیرو وفادار مصدق، شاپور بختیار، واگذاریم" ( ایران: در دفاع از حقوق بشر؛ سازمان مقاومت ملی ایران؛ پاریس؛١٩٨٠ ). 

نورالدین کیانوری، رهبر حزب توده، در مقاله ای ( ۹ اردیبهشت ۱۳۷۸، وبسایت راه توده ) یادآوری کرد که کودتای نوژه توسط سازمان نظامی آن حزب، که با مقامات جمهوری اسلامی همکاری می کرد، کشف و " خنثی" شد. 

دستگیری و بازداشت

آقای سیروس ستوده در٢٦ تیرماه ۱۳۵۹ در منزل مسکونی خود در اهواز توسط سربازان ارتش بازداشت شد. پس از یک هفته که در اهواز تحت بازداشت بود، او را به تهران بردند و یک هفته بعد دوباره به اهواز منتقل کردند. در مدت ٤٠ روز بازداشت، ازحق داشتن وکیل محروم بود و تنها ملاقات با خانواده اش ، یک روز قبل از اعدام، با همسر و یک فرزند نوزادش انجام گرفت. طبق اظهارات یکی از همبندانش که بعدها پس از آزادی با خانواده وی ملاقات کرده، آقای ستوده در هنگام اسارت به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود. 

دادگاه 

محل تشکیل دادگاه اهوازبوده است، اما اطلاعات بیشتری درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست. بخشی از دادگاه از تلویزیون اهواز پخش شده است. 

اتهامات 

اتهام آقای سیروس ستوده " شرکت در کودتای نافرجام نوژه " عنوان شده است. در کیفرخواست مورخ ٢٧ تیر ١٣٥٩ دادستان ( چاپ شده در روزنامه های جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی مورخ ٢٨ تیر ١٣٥٩ ) درباره برخی دیگر از شرکت کنندگان در طرح همین کودتا آمده است : " این وابستگان رژیم پلید نظام پوسیده و ارتجاعی شاهی و امپریالیسم خونخوار و جهانخوار آمریکا و دست نشاندگان آن می خواستند برای ملت ایران سوسیال دموکراسی آمریکایی را به ارمغان بیاورند و بعد از دو سال اختناق مطلق و حکومت نظامی، سلطنت را به رفراندوم بگذارند." 

در این کیفرخواست تاکید شده که " اين توطئه يک واقعه مجرد نيست که از آن بتوان در سطور يک کيفر خواست سخن گفت و اين توطئه گران را نمی توان متهمين عادی تلقی کرد، اينان مجرمينی هستند که حقيقت و شرافت و عزت بازيافته يک امت از بند رسته را به مسخره گرفته اند با توجه به مراتب فوق و با امعان نظر به آيات کريمه قرآن در مورد مجازات " ياغی " بر حکومت اسلامي صدور حکم شرعی مورد استدعاست."

در شرایطی که حداقل تضمین های دادرسی رعایت نمی شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.


زنده یاد سرگرد سیروس ستوده در ۶ شهریور۱۳۵۹ زیر پلی در اهواز در ملاء عام تیرباران شد.

لازم به ذکر است که زنده یاد سیروس ستوده در زیر سخت ترین شکنجه ها، هیچگاه نام کسانی که در راستای اجرای کودتا با آنها تماس گرفته بود را فاش نکرد.

روانش شاد و راهش پاینده باد




( سنگ مزار ایشان به دست عوامل گوش به فرمان بارها تخریب شده است )


بیدادگاه - قسمت یکم

بیدادگاه - قسمت دوم

بیدادگاه - قسمت پایانی


***********
*******
.
.
سرگرد محمود سخایی



زادروز : ۱۲۹۶ 
محل : کاشان
سمت : رییس کل شهربانی کرمان
تاریخ مرگ : ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
سن : ۳۶
محل : کرمان
نحوه مرگ : ضرب و شتم

.

سرگرد محمود سخایی ( متولد: ۱۲۹۶ خورشیدی - مقتول : ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در کرمان )، از یاران سرسخت دکتر محمد مصدق و رئیس کل شهربانی کرمان از جانب وی در سالهای نخست دههٔ سی خورشیدی بود. وی در جریان وقایع خونین ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۳۲ در شهر کرمان، به طرز بسیار فجیع و دردناکی به قتل رسید و مثله شد.



۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمله به شهربانی کرمان


بعد از ظهر چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲  شماری از مخالفان دکتر مصدق که گفته می‌شود هواداران مظفر بقائی بودند با شعار « جاوید شاه ، مرگ بر مصدق » ، به طرف شهربانی کرمان راه می‌افتند تا با سرگرد سخایی برخورد کنند.



راننده سرگرد سخایی به وی جریان توطئه را اطلاع داده و التماس می‌کند با جیپ پر از بنزین فرار کند اما وی نپذیرفت و به شهربانی کرمان رفت و برای گروهی که در آنجا جمع بودند از آزادگی و مبارزه با بیداد سخن گفت ، اما مزدوران گوش به فرمان امان نداده و بر سر و رویش ریختند.


به دارکشیدن سرگرد سخایی


کسانیکه با صدای بلند مرگ بر مصدق می‌گفتند وارد اتاق شدند و به سرگرد سخایی حمله نمودند. سپس پیکر نیمه جانش را از اتاق فرمانده لشکر به پایین پرت نمودند و با چوب و چماق نیمه جانش کردند. 

مهاجمان پای سرگرد سخایی را ، با طنابی به پشت جیپ نظامی بستند و پیکر وی را تا میدان شهر کرمان ( مشتاقیه فعلی ) بر زمین کشیدند و بر تیری چوبی آویختند و « جاوید شاه و مرگ بر مصدق » گویان ، و در حالیکه چوب و چماق‌هایشان را در هوا می‌چرخاندند ، بدنبال جیپ و پلیس نظامی راه افتادند...

آنجا جسد را کاملاً برهنه کردند و در میدان مشتاق که یکصد سال پیش ، « مشتاقعلیشاه اصفهانی » سنگسار شده بود... به دار آویختند.

روانش شاد و راهش پاینده باد




بر سنگ مزار سرگرد سخایی ( پیش از آنکه ویران شود ) نوشته شده بود :


مقبره سرگرد سید محمود سخایی سرباز شهید نهضت ملی ایران رییس شهربانی منتخب دکتر مصدق در استان کرمان که در کودتای خائنانه ۲۸مرداد ۱۳۳۲ بدست عمال جنایتکار شاه به شهادت رسید...

 







درصورت بیان « سرچشمه » و پاک نکردن 666
بهره بردن از عکس ها ، فیلم ها و مطالب این وبلاگ آزادی میباشد






سرچشمه ها :
.

- حقوق بشر و دموکراسی برای ایران : سرگرد سیروس ستوده
http://www.iranrights.org/fa/memorial/story/33454/sirus-sotudeh


- ویکی پدیا : سرگرد محمود سخایی




- ویکی پدیا : عارف قزوینی ( این سر که نشان سرپرستی است )
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81_%D9%82%D8%B2%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C


.

.

در همین راستا :



ولایت وقیح رو سفید شد ! ( سرگرد محمود سخایی و منوچهر سخایی )
 http://666sabz.blogspot.be/2012/08/blog-post_20.html

 

ولایت وقیح رو سفید شد ! ( میرزاده عشقی )
http://666sabz.blogspot.be/2014/07/blog-post_5.html

دو مبارز ، یک سرنوشت ! ( سرگرد سیروس ستوده و سرگرد محمود سخایی ) 

دو مبارز ، یک سرنوشت ! ( کریمپور شیرازی )
http://666sabz.blogspot.be/2015/02/blog-post.html
دو مبارز ، یک سرنوشت ! ( دکتر فاطمی )
 http://666sabz.blogspot.be/2011/12/blog-post_31.html

شباهت بین دو عکس بیاد ماندنی از دوران های طلایی پهلوی و اسلامی !
https://666sabz.blogspot.be/2014/10/blog-post_9.html

ماجرای کشته شدن سرتیپ افشارطوس ، رئیس شهربانی کل کشور در دوران دکتر مصدق ! 
http://666sabz.blogspot.be/2015/04/blog-post_28.html
 
قابل توجه کسانی که شناخت درستی از « دوران طلایی پهلوی » ندارند !



.
.
.

۱۳۹۹ مرداد ۲۹, چهارشنبه

توییت پرویز ثابتی درباره بیست و هشت امرداد سی و دو

 

راز نیک نامی در تاریخ انصاف است.

گرچه از خوبی های محمد رضا شاه و پدرش فراوان گفته ام ، اما حالا نمیتوانم از اشتباهات نگویم.

کودتای بیست و هشت مرداد لکه ای بود که تا ابد بر دامان محمد رضا شاه ماند و تا پایان هر چه مالیدیم پاک نشد.

چرا رضا پهلوی عزیزم در این روزها سکوت میکند و حرفی نمی زند ؟



https://twitter.com/Parviz_Sabeti











سندی که در دانشگاه استنفورد نگهداری میشود

 سندی که در دانشگاه استنفورد نگهداری میشود و نشانگر مبلغی است که محمد رضا شاه به ایت الله کاشانی و شعبان جعفری پرداخت کرده است.






موضوع انشا : سلطنت موهبت الهیست

 

 کاریکاتوری از مجله توفیق






با نام مصدق ...



من عاشق آن کوچه خاکی شلوغم
کانجا خمیرم به سرشت رفت وغرورم


من ریشه دوانیده در آنجا به اعماق

اینجا در این شهر نه اینم نه همانم


من مرغ پروبال شکسته در اینجا
باز عاشق پرواز در ان دیر و دیارم


من حامی آن خیزش و آن جنبش ملی
با نام مصدق در آن راه روانم


من رهرو آن مرد کهنسال جسورم
فریاد براورد بیدار نمود حس و شعورم


از هیچ نترسید و نلرزید و بلرزاند
آن شاه شهان و همه غارتگرانم


من عاشق آن حافظ و سعدی ونظامی
فردوسی ولاهوتی و خیام وبهارم


من عاشق آزادی و افکار نوینم
با دین وشریعت دمی خوی نگیرم


گر دین وتحجر همه راه ببستند
با عشق وطن باز رهی نو بیابم


سروده ایی از علی گوشه