۱۳۹۹ مرداد ۲۹, چهارشنبه

با نام مصدق ...



من عاشق آن کوچه خاکی شلوغم
کانجا خمیرم به سرشت رفت وغرورم


من ریشه دوانیده در آنجا به اعماق

اینجا در این شهر نه اینم نه همانم


من مرغ پروبال شکسته در اینجا
باز عاشق پرواز در ان دیر و دیارم


من حامی آن خیزش و آن جنبش ملی
با نام مصدق در آن راه روانم


من رهرو آن مرد کهنسال جسورم
فریاد براورد بیدار نمود حس و شعورم


از هیچ نترسید و نلرزید و بلرزاند
آن شاه شهان و همه غارتگرانم


من عاشق آن حافظ و سعدی ونظامی
فردوسی ولاهوتی و خیام وبهارم


من عاشق آزادی و افکار نوینم
با دین وشریعت دمی خوی نگیرم


گر دین وتحجر همه راه ببستند
با عشق وطن باز رهی نو بیابم


سروده ایی از علی گوشه






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر