آن هنگام که فاطمی معترض شدکه ممنوعیت فروش مشروبات الکلی، درآمد مالیاتی حکومت راکاهش داده و مصرف الکل خالص را بالا برده است، قنات آبادی جواب داد : « چه می شنوم ! معاون نخست وزیر خودش را مسلمان می داند و می خواهد درکشور اسلامی آنچه را شرع به صراحت حرام کرده است، قانونی کند.» موقعی که مشاوران مصدق پیشنهاد کردند که با توجه به روح قانون مشروطه که همه آحاد ملت را برابر می داند به زنان حق رای داده شود، علما با حمایت طلاب و روسای اصناف اعتراض کردند که « قوانین شرع مسلما رای را فقط مختص مردان قرار داده است.»
کاشانی تاکید کرد که «حکومت باید از رای دادن زنان جلوگیری کند؛ برای این که زنها باید در خانه بمانند و وظیفه حقیقی خود راکه بچه بزرگ کردن است، انجام دهند.» یک نماینده روحانی اظهار داشت که قوانین موجود حمایت لازم را از زنان انجام می دهند و هشدار داد که هر تغییری در این خصوص «موجب بی ثباتی سیاسی، انحطاط مذهبی، وهرج ومرج اجتماعی » می شود. چون طلاب قم برای اعتراض به اعطای حق رای به زنان، به خیابانها ریختند، یک نفر از تظاهرکنندگان کشته شد و ده تن بشدت زخمی شدند.
بهبهانی، آیت الله سلطنت طلب گفت که « مشاوران چپ گرای مصدق امنیت ملی را به خطر می اندازند.» قنات آبادی اعلام کرد که وزرای دادگستری و فرهنگ به جای کارمندان مسلمان خوب «ملحدان دست نشانده کرملین» را جایگزین می کنند.
نماینده روحانی دیگری ناگهان کشف کرد که رساله دکترای مصدق که سی و پنج سال پیش در سوئیس نوشته شده بود، محتوی نگرشهای شدید غیرمذهبی و ضد روحانیت است.
حزب ایران نیز طرفدار مصدق بود. این حزب همچنان بر بیطرفی، ناسیونالیسم و سوسیالیسم تاکید می ورزید. حزب ایران معتقد بودکه « اسلام دارای چنان قداست مذهبی است که نباید به مساله آب و نان و سیاست روزمره آلوده شود.»
تضاد نهفته بین طبقه متوسط سنتی و جدید به صورت علنی درآمده بود. مصدق با جانبداری از طبقه متوسط متجدد، حمایت سه گروه راکه نماینده بازار بودند - یعنی جامعه مجاهدین اسلام، حزب زحمتکشان، و فدائیان اسلام -از دست داده، اما پشتیبانی سه سازمان نماینده روشنفکران -حزب ایران، حزب ملت ایران، و نیروی سوم - و نیز مشاوران رادیکالی چون فاطمی، شایگان و رضوی را همچنان حفظ کرده بود. کوتاه سخن آن که جبهه ملی از نهضت دو طبقه متوسط صرفا به صورت جنبش طبقه متوسط متجدد درآمده بود. مصدق،کسی که خود را سنت زنده نهضت مشروطیت می دید، اینک به جبر تاریخ ناچار شده بود تجربه انقلاب مشروطه را تکرارکند.
ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهیمیان، صص ۲۴۸-۲۵۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر