۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

علت گرونی مهریه عروس خانم !

.


بازم دیشب با خاله و خانباجی ها رفتیم خاستگاری یه دختره.

پس از کمی حرف از گرونی و این حرفا رفتیم سر اصل مطلب و پدر دختره سکان سخن رو بدست گرفت و نگذاشت و نبرداشت و گفت به نیت هزار و چهار صد سال که اسلام به کشورمون اومده و به نیت پنج تن ، هزار و چهار صد سکه ضربدر پنج که میشه هفت هزار که مصادف است با هفت هزار سال تمدن ایرانی ، مهریه دخترمه که اگه میتونید قبول کنید که خوب ما هم حرفی نداریم وگرنه خوش گلدین !

بهش گفتم که به نیت صد و بیست و چهار هزار پیامبر ، صد و بیست و چهار هزار سکه مهر دخترتون میکنم ، اگه بتونید بفرمایید که این مبلغ رو از کجاتون درآوردید و رو چه اصلی استواره !

پدره یه بادی به غبغبش انداخت و گفت ، آقای عزیز ، شما که خودتون سرتون تو حسابه و قیمتهای روز دستتونه ، خوب دختر من
-         موهاش خرمایه
-         ابرواش قهوه ایه
-         چشاش بادومیه
-         عنبیش عسلیه
-         دماغش خیار قلمیه
-         لباش عنابیه
-         لپاش گوجه ایه
-         دهنش پسته ایه
-         دندوناش صدفیه
-         غبغبش گوشتیه
-         سینه هاش لیموی شیراز ...

دیدم که اگه بابای دختر ادامه بده شاید قمیت مهریه بازم بره بالاتر ، فوری پریدم میون حرفش و گفتم از طرف من قبوله !

پدردختره گفت ، خوب مبارک باشه ، بفرمایید دهنتون رو شیرین کنید....

دایه خانم هم که اونجا نشسته بود و چیزی نمیگفت یوهویی زبون باز کرد و گفت شیربهاش رو هم باید بدی به من که بهش شیر دادم ... ، آره ننه جون ، تازه سینه های منم  لیمو عمانیه !


.

۶ نظر: