قهرمان نامی و جوانمرد دلیر در مورد كریمپور شیرازی ، روزنامه نگار جسور دهه ۳۰ در گفتگو با خانم هما سرشاراینگونه میگوید :
« هیچی. اینم اونجا بود. اومدن به من گفتن و منم خودمو زدم به مریضی و رفتم تو بیمارستان. كریمپور رو اونجا دیدم و همونجا حسابش را رسیدم... آره حسابی حسابشو رسیدم بله... كسی نمیتوانست جلو ما را بگیره... آخه باور كن خانم، اونموقع من هر كاری می خواستم تو تهران بكنم، می تونستم... ( ص ۱۶۴- ۱۳۶ و ۱۷۸ شعبان جعفری )
به به ، به این میگن جوانمرد ... یک بیچاره ایی بیمار و در بیمارستان بستری است ، یک غول بی شاخ دم برود در بیمارستان و او را بگیرد زیر مشت و لگد !
خب آخه شاه دستش را باز گذاشته بود که هر کاری خواست بکنه ...
حالا اینکه چیزی نیست ، این پهلوان نامی و سمبل جوانمردی همراه چند نوچه اش به دکتر فاطمی که دستانش بسته بود یورش میبرند و او را کارد آجین میکنند و وقتی که خواهر دکتر فاطمی ( سلطنت فاطمی ) خود را سپر بلای برادر میکند او را هم چاقو میزنند و سپس خرامان خرامان صحنه را ترک میکنند !
به به چه چه ، براستی که شعبون بی مخ اسطوره جوانمردی و دلاوری است .... البته برای پهلوی طلبان !
در همین راستا :
.
.