۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

جوکی از زمان شاه : یه روز پسر شعبون بی مخ ....

.
در حکومت های استبدادی ، وقتی که مجالی برای مخالفت و انتقاد به سیاستهای دولت و شخص مستبد نیست ، کاریکاتور کشیدن و مقاله نوشتن و خلاصه هر حرکتی که به مزاج شخص شخیص مسبتد خوش نیاید ، پیگرد « بی » قانونی دارد و با داغ و درفش از « متخلف » پذیرایی میشود ، بنابرین مردم با ذوق روی می آورند به ساختن جوک که نه جایی درج شود و نه نام سازنده آن مشخص باشد ولی دهان به دهان بچرخد و کمی مردم را آرام و سبک کند !
.
در جمهوری ننگین اسلامی هم ، شاهد ساخته شدن جوکهای بیشماری درباره سران حکومتی ، حتی امامان و پیامبران هستیم ، چرا که هر گونه مقاله و کاریکاتور و خلاصه ساز مخالف ، برای سازنده آن ، بی دغدغه و دور از خطر نخواهد بود !
.
در حکومت استبدادی پهلوی هم ، جوکهای بیشماری درباره شاه و هویدا و شعبون بی مخ ساخته میشد. این جانب برآن شدم ، تا جایی که حافظه ام یاری میکند جوکهای کهن زمان شاه را بازگو کنم تا بدست فراموشی سپرده نشده و به نسل تازه و آینده منتقل شوند !
.
.
.
یکی از جوکهای شعبون بی مخ به این ترتیب بود که :
.
 یه روز پسر شعبون بی مخ گریه کنون میره خونه و شعبون ازش میپرسه چی شده ، پسرش میگه بابا معلم فارسیمون با من لجه ، دیکته رو بهم صفر داده !
.
شعبون میگه غلط کرده ، فردا خودم میام مدرست ، حساب معلمت رو میرسم.
.
فرداش شعبون میره پیش معلم فارسی پسرش و بهش میگه ، خانم معلم دشمنیتون با پسرم چیه که بهش صفر دادین ؟
.
معلم میگه ، دشمنی چیه آقا ، پسر شما همه چی رو غلط مینویسه و میخونه ! میگید نه ، آلان جلوی شما ازش یک امتحان میگیرم.
.
پسر شعبون رو صدا میکنه پای تخته و بهش میگه ببین عزیزم ، بهت یک کلمه میگم ، اگه درست نوشتی و خوندی ، بهت بیست میدم. بعدش میگه بنویس « خیار » ، پسره مینویسه « منار » ، معلم میگه حالا بخونش ،  پسره میخونه « چنار » !
.
معلم رو به شعبون میکنه و میگه ، عرض نکردم ؟! تو یک کلمه سه تا غلط داره !
.
شعبون میگه خانم معلم ، خیال نکنید ما بیسوادیم هیچی حالیمون نیست ! خوب ایشون 3 تا غلط داره ، پس میشه 17 !
.
.

در همین راستا :

.
.
.

- ماجرای فولکس سواری شاه ...

- علت نچسب بودن تمبر خامنه ایی کشف شد !

.

- یه روز پسر شعبون بی مخ ....

 

- یه روز محمد رضا شاه میره مشهد زیارت ...

 

- ماجرای به سینما رفتن شاه و سرود شاهنشاهی ...

 

- ماجرای اسکی رفتن شاه و شعبون بی مخ ... 

 

- مینی بوس بسیج و مرد مست ...

.

.
.

قابل توجه کسانی که بهم تهمت اصلاح طلبی و خط امامی و مزدوری و و و میزنند
.
نمونه هایی از ویدیوهای من :

.
.
.
.
.

لحظه تولد خامنه ایی *** بسیار محرمانه


.
.
.
.
.
البته تمام اینها تا زمانی که در راستای بازیافت استبداد پهلوی نباشه ، پشیزی ارزش نداره و انصار شاه الله همچنان من و دیگر مخالفان حکومتهای استبدادی را به مزدوری برای جمهوری ننگین اسلامی متهم خواهند کرد !
.
.
نمونه هایی از پوسترهای من :
.
 
.
.
.
.

.

.
.

۶ نظر:

  1. faregh az inke shoma che mozei darid ama ba in jok movafegham
    marg bar dictatori dar har pooshesh
    lanat bar Khomeini
    zende bad azadi
    arman

    پاسخحذف
  2. کسانی که سالهای انقلاب را به خاطر دارند میدانند که مردم دنبال دموکراسی نبودند در آن سالها منبر روضه خوان بیسوادی مثل کافی و صائمی و ... سر به ده هزار و بیست هزار میزد و اوضاع روشنفکران مثل شریعتی و آل احمد و... هم معلوم است احزاب سیاسی سنتی یا وابسته بودند مثل حزب توده (کشور و مردم را به سادگی به شوروی میفروختند)یا احزاب متمایل به مرحوم دکتر مصدق عده کمی از آنها به حاکمیت مردم و مردمسالاری معتقد بودند که لاجرم حرفشان خریدار نداشت ما مردم هم اشتباه بزرگی در تکرار تاریخ (بدلیل نا آگاهی) مرتکب شدیم و آن عدم تشخیص دولت ملی از یک دولت غیر ملی بود (ملی بودن با دموکراسی متفاوت است) اشتباهی که سده ها قبل پدرانمان در پایان دولت ملی و ایرانی ساسانی (در عدم حمایت از آن بدلیل وجود پاره ای مشکلات اجتماعی) مرتکب شدند . اشتباهی که به مدت 200 سال مردم ایران را سبایای(=برده)اعراب کرد.مقایسه ساخت پادشاهی قدرت با سیستم فعلی مقایسه ساسانیان و اعراب. ملیت و بیگانگی و دو موضوع نا هم سنخ و غیر مشابه است.اگر ملتی تفاوت بین روح ملی (بعنوان موتور محرک توسعه و پیشرفت )و ((حق))حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش را درست درک نکند او را از برده شدن گریزی نیست.با سپاس

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. "اشتباهی که سده ها قبل پدرانمان در پایان دولت ملی و ایرانی ساسانی (در عدم حمایت از آن بدلیل وجود پاره ای مشکلات اجتماعی) مرتکب شدند . اشتباهی که به مدت 200 سال مردم ایران را سبایای(=برده)اعراب کرد."


      این متاسفانه دیدی ظاهری و تحلیلی بسیار سطحی از علت سقوط ساسانیان و دوام سلطه اعراب بر ایران است. واقعیت آنستکه بر خلاف تصور شما که عدالت اجتماعی را دارای سهمی ناچیز در تسلط بلند مدت اعراب میدانید, ظلم و فساد و سیستم طبقاتی ساسانیان نقش مهمی در نابودی فرهنگ ایرانی و تسلط دراز مدت اعراب بر ایرانیان داشت. واقعیت آنستکه اعراب پس از شکست دولت ساسانی به سیستم فئودالی ایران دست هم نزدند, صرفا آنها را باجگزار و خراجگزار خود کردند. به این ترتب فئودالهای محلی که خود از فرزندان و اقوام شاه و درباریان دربار ساسانی بودند, با نابودی سرسلسله ساسانی, به خدمت اربابان عرب زبان درآمده و باجگزار و خراجگزار آنان شدند. اعراب تا مدتها حتی از دفتر مالیاتی و سیستم مالی ایران سر هم در نمیآوردند تا آنکه در قرن چهارم (اگر اشتباه نکرده باشم) یک ایرانی درباری بنام صالح تمام دفتر مالیاتی را به عربی ترجمه نمود.خلاصه آنکه اعراب گر چه ایران را فتح نموده بودند, هرگز نمیتوانستند بدون حمایت بقایای دربار فاسد ساسانی و سیستم فئودالی وابسته به ان, که تنها به فکر حفظ امتیازات و ثروتهایشان بودند, بر ایران حکومت نمایند. این جماعت از هیچگونه خوش خدمتی برای بیگانگان کوتاهی نکردند. حتی با کمک اعراب ایرانیان مخالف اشغال را نیز سرکوب نمودند. داستان بابک خرمدین و افشین خائن, که یکی از شاهزادگان ساسانی و از فئودالهای محلی بود, بهیچوجه نه منحصربفرد بود و نه غیر قابل انتظار. در واقع قیامهای متعدد مزدکیان بر علیه دستگاه سلطنت ساسانی و درباریان ان, که با هدف عدالت, تقسیم زمین بین دهقانان و آزادی انجام میگرفت و بارها و بارها در زمان ساسانیان بوسیله ارتش ساسانی سرکوب میشد, پس از اشغال ایران بدست ارتش اعراب اینبار بدست اعراب مسلمان سرکوب میشد. البته همانند زمان ساسانی, توجیه سرکوب از مذهب میامد, منتهی بر خلاف دوران ساسانی که توجیه سرکوب از مذهب از نفس افتاده زرتشتی میامد, پس از اشغال ایران, منبع این توجیهات مذهب تازه نفس اسلام بود که در آنزمان دود و دم بسیاری هم پیرامون برادری اسلامی راه انداخته بود.
      در واقع علت تسلط بلند مدت اعراب بر ایرانیان نابودی فرهنگ ایران بود که عمدتا توسط حکومت ساسانی انجام شد. واقعیت اینست که به علت ماهیت طبقاتی حکومت طبقاتی اصل سواد آموزی به عنوان حقی همگانی محسوب نمیشد. به این ترتیب اکثریت مردم از سواد محروم بودند و نمیتوانستند در پروسه فرهنگ سازی و انتقال فرهنگ شرکت داشته باشند. به این ترتیب در خلا فرهنگی آنزمان, فرهنگ عرب بخوبی این خلا را پر میکرد. البته تلاش های تحسین برانگیز ایرانیانی چون رودکی ها و فردوسی ها در انتقال فرهنگ شفاهی پیشینیانمان, مانع از تسلط کامل اعراب بر میهنمان و هضم کامل فرهنگ ایرانی در هاضمه فرهنگ و زبان عربی گردد. منتهی در غیاب تسلط عمومی بر خط فارسی و سواد, بخشی بزرگ از فرهنگ ایرانی نابود شد و نابودی خط که از موثرترین ابزار انتقال فرهنگ است, ما را از بخشی بزرگ از فرهنگ اجدادی محروم ساخت. بطور خلاصه, انحصار سواد و فرهنگ در دست عده معدودی از اشراف ساسانی و همکاری این جماعت بی غیرت و مفتخور با اعراب مهاجم بخش مهمی از فرهنگ ایرانی را نابود نمود.بطور مشخص از جمله بهمین دلیل خط ایرانی بطور کامل نابود شد و تنها تکه های پراکنده ای از فرهنگ شفاهی ایران مثل داستانهای شاهنامه باقی ماندند. نابودی خط فارسی و جایگزینی ان با خط عربی راه را بر سلطه فرهنگ عربی باز کرد و این سبب سلطه دراز مدت اعراب بر ایرانی شد که هم در اشغال نظامی بود و هم به لطف !!!! سیستم طبقاتی ساسانی در اشغال فرهنگی اعراب که بی هیچ مقاومتی از سوی فرهنگ بومی, وارد شده بود.

      حذف
  3. ننگ و نفرت بر کاسه لیسان پهلوی چی و بسیجیان و مزدوران حکومت اسلامی. شاه و شیخ و دم و دنبالچه هایشان از مشروطه خواه و شاه اللهی گرفته تا نرم تنان اصلاح طلب (آدمکشان خط امامی) و سخت پوستان عرزشی جایی جز زباله دان تاریخ ندارند.

    پاسخحذف
  4. امان از یک نظر و حرف منطقی از آنها که تعصبی حرف میزنند و هیچ وقت دلیل خوبی نمیتونند بیارند.
    برای من همیشه یکی از بزرگترین سوآلها از طرفداران محمد رضا شاه این بود که چطور شما از خمینی و دار و دسته اون
    شاکی هستین اما محمد رضا شاه رو میپرستین.اگر فقط ناراحت عوض شدن کلمه شاه جای رهبر و یا اسلامی جای پهلوی و یا عمامه جای تاج هستین که هیچ اما اگر موضوع آزادی بود که در زمان شاه هم نداشتیم.نگید شاه کشور رو به سمت تمدن میبرد چون دکتر مصدق هم داشت این کار رو میکرد که با کودتا برداشته شد.چه بسا اگر شاه کودتا نمیکرد و هرگز با زور سر کار برنمیگشت و مصدق بزرگ به کار خودش ادامه میداد هرگز انقلاب نمیشد و امروز کشور ما مثل دیگر کشورهای آزاد بود.

    پاسخحذف
  5. .
    سپاس از هم میهنان گرامی برای نظرها و توجه شون
    .

    پاسخحذف